بیانیه در رابطه با لغو برگزاری کارگاه فلسفه دین

16 خرداد 1393

بیانیه در رابطه با لغو برگزاری کارگاه فلسفه دین

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ (حجرات/6)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر فاسقى براى شما خبرى آورد بررسى و تحقيق كنيد تا مبادا گروهى را به نادانى آسيب رسانيد و از كرده خود پشيمان گرديد.


در شرایطی که نسیم اعتدال و میانه روی، طوفان های مهلک افراط و نعره های دروغین تندروی را پشت سر گذاشته و با رای مردمی خسته از کله شقی ها و خودسری های عده ای نان به نرخ روز خور و غوغاسالار، پا به عرصه تصمیم گیری نهاده، توقع اکثریت جامعه بر این بود که خودسران پرگو و پُررویان پرده در، اگر نگوییم همراه با مردم، که توقعی است بس دست نایافتنی، لااقل به احترام رای اکثریت مردم، چندی لب دوخته و به جای دمیدن در شعله های دروغ و کینه و نیرنگ، کنجی نشینند و قدری بر رفتار گذشته خود و نتایج آن تامل کنند و عرصه را به منتخبان مردم وا بگذارند.

لکن با گذشت یک سال از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، شاهدیم که در واقع، نه تنها افراطیون سکوت اختیار نکرده اند که هر روز گامی به جلو برداشته اند و بیشتر و بیشتر تن اعتدال را به شلاق افراط و افراط گرایی خراشیده اند. مثال برای این رفتارهای نابخردانه فراوان است و حوصله اندک... اما آنچه این بار ما را به واکنش واداشت، شیوه برخورد این عناصر به اصطلاح خودسر و این کاسه های از آش داغ تر با جهاددانشگاهی مشهد به بهانه دعوت پروفسور کلی جیمز کلارک بود. فیلسوفی که با دعوت رسمی «بنیاد علمی فرهنگی استاد شهید مطهری» برای شرکت و سخنرانی در «همایش بین المللی اندیشه های فلسفی استاد شهید مرتضی مطهری» به ایران آمده بود. این همایش در تاریخ 7 و 8 خرداد از سوی «بنیاد علمی فرهنگی استاد شهید مطهری» با همکاری «مجمع عالی حکمت اسلامی» و «دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی» در شهر قم برگزار شد و علاوه بر کلارک، افراد دیگری از جمله دکتر علی لاریجانی، آیت الله دکتر احمد بهشتی، دکتر غلامعلی حداد عادل، حجت الاسلام محمدتقی سبحانی، علی مبروک، چالرز تالیور، جان هوور و ... در آن همایش سخنرانی کردند.

با نگاهی گذرا به نام و سوابق برگزارکنندگان این همایش می توان به وضوح، جهالت و خباثت این عده به تعبیر رئیس جمهور محترم، بیکاران متوهم را رویت کرد. چنانچه گفته شد، برگزارکننده اصلی همایش مذکور «بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید مطهری» بود که ریاست آن بر عهده دکتر علی لاریجانی است. همچنین همکاران این همایش از طرفی «مجمع عالی حکمت اسلامی» است که ناظرین اصلی آن آیت الله مصباح یزدی، آیت الله العظمی جوادی آملی و آیت الله العظمی سبحانی هستند و از طرف دیگر «دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی» است که بیان هرگونه توضیح درباره جایگاه آن برای این مدعیان کوته بین، کاریست عبث و بی فایده.

بنابر توضیحات فوق، واضح است که حتی اگر بر فرض محال، ادعای پوچ و بی اساس آقایان درست باشد و کلارک مجسمه فساد و اسطوره بی دینی و نماینده تام الاختیار صهیونیسم باشد، آنان که باید مورد انتقاد و اعتراض قرار بگیرند، برگزارکنندگان همایش مذکور هستند! حال سوال اینجاست که وقتی چنین فردی، توسط دکتر علی لاریجانی، تحت نظارت آیت الله مصباح یزدی و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی دعوت شده، چرا حضور وی در مشهد به دعوت سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی، جامعه المصطفی العالمیه و دفتر تبلیغات اسلامی محل اشکال است؟!

اینگونه به نظر می رسد که جهت دهی اینگونه اقدامات از سوی افرادیست که با روی کار آمدن دولت یازدهم بساطشان جمع شده است. اغلب این افراد به دلیل از دست دادن پُست ها و مناصبشان (که ذره ای شایستگی آن را نداشته اند) چنان در آتش کینه و خشم می سوزند، که حتی حاضر نیستند قبل هرگونه واکنش، دمی به خود زحمت داده، به فکر و عقل مبارکشان رجوع کرده و به این نکته بیاندیشند که به چه چیز، چه کسی و چرا اعتراض دارند؟!

سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی مشهد به عنوان تشکلی دانشجویی که موکداً در مسیر اسلام رحمانی و پیرو امام و رهبری بوده و هست، ضمن عذرخواهی از مخاطبین بزرگوار خود به دلیل لغو «کارگاه فلسفه دین»، بدینوسیله بیزاری خود از هرگونه تندروی و اقدام افراطی که نتیجه ای جز مخدوش نمودن چهره دین و دین داران محجوب و مظلوم این سرزمین را ندارد، اعلام می کند. به امید روزی که خرد به جای جهالت، دوستی به جای کینه، منطق به جای تعصب و شعور به جای شور بنشیند و دیگر شاهد این گونه غوغاسالاریها و جنجال آفرینی های مخرب نباشیم.

در پایان به خداوند متعال پناه برده و به بیان پاسخ بیشتر نمی پردازیم چرا که به امیرالمومنین علی (ع) اقتدا می کنیم که خطاب به یاران خود در برابر فتنه خوارج و افراطیون تندرو فرمود: «اين توطئه، ظاهرش ايمان و باطن آن دشمنى و كينه توزى است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيمانى است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد و از راهى كه در پيش گرفته ايد منحرف نشويد و در جنگ دندان بر دندان فشاريد و به هيچ ندايى گوش ندهيد، زيرا اگر اینها پاسخ داده شوند گمراهی به بار آورند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، كه همواره چنين بوده است» (خطبه 121 نهج البلاغه)